تو خودت معنی و مفهوم منی
من چه یابم که تو خود قربت و معشوق منی
جان من بودی و هستی چه ز من میخواهند
تو به شب های سیاه ماه پر از نور منی
مست تصویر تو من در همه وقت بال زدم
تن رنجور مرا بین که تو خود مرهم دردان منی
شور عشت به دلم افتادو شهره شدم
تو در این در به دری آتش سرمای منی
شکوه از دوری تو گرگ بیابانم کرد
شاکی از عشق نیام روح به این جان منی
فاسد شده آبی که بود ساکن مرداب
جنبان شده عشقت به دلم موج به دریای منی
گر تو باشی ساقی میخانه ام ای ساقیا
طلب می به خطاست چون می مادام منی
بر لب جویی که آبش سان عمر میگذرد
تن من گر که شود پیر تو اکسیر منی
چشم آرام تو آرامشم از من بگرفت
دل من پر ز هیاهو که تو طوفان منی
نقش آن صورت تو مثل به رویای من است
طرح نقاشی من باش که تو زیبای منی
به خیال و به توهم یا به هستی و حقیقت
شاکر لطف خدایم که تو دنیای منی
بی وزن ، بی قافیه ولی دلی و قدیمی....