بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

عجب دنیای نابی به هر کنجی صدایی
یکی دنبال دنیا دگر فکر خدایی


عجب در هم تنیده حقیقت با دروغش
گروهی بهتر از آن به تزویر و سرورش


عجب دانا به درداند تمام مردم ما
عمل را ارزشی نیست به درمان دل ما


عجب حرف و ریاها ریاست ها بکردند
برای گندم ری چه غوغا ها بکردند


عجب ریشی به صورت که شد فتوای دینم
صداقت پوچ و پشم است اگر ظاهر نبینم


عجب چشمی که بستی به درد هموطن ها
بخور مست و ریا کن میان کور و کرها


عجب تغییر خوبی ز  زشتی بر قشنگی
تو نامحرم نبودی نباشد بوسه ننگی


عجب خونی که کرده جهالت ها به شیشه
تو خود قاضی به حکمی تبر را زن به ریشه


عجب غیرت بنا شد به رگهای نوامیس
یکی داسو یکی سر به دستانی ز خون خیس


عجب زر ضربه ها زد به عشق بین مردم
بکشتند و دریدند چه شد بر خوی این قوم


عجب جنس گرانی فروش یک برادر
به میراث پدر خورد برادر حق خواهر


عجب بازار شامیست شتر گم گشته انگار
مقصر بر ستم کیست چه پیداها شد انکار


عجب دنیای نابی عجب دنیای نابی 
بکن سرمشق عقلت عجبب دنیای نابی

۰ نظر ۰۷ آبان ۰۲ ، ۱۷:۵۸
بید مجنون

تقریبا ۶ ماه بود موهامو نزده بودم و دلم میخواست بیشتر بلند شه و مدلی که میخوامو بزارم ولی خوب به لطف حراست دانشگاه که هر روز تو سلف بهم گیر میداد با حرفای چرت و مغزای خشک مجبور شدم پنجشنبه کوتاه کنم . دیگه انتخابی بوده که خودم کردم و مجبورم پای عواقبش واستم . 

واسه ارشد دارم میخونم کم و بیش ولی نه طوری که باید بخونم و خوب اینطوری فایده نداره راستش از وقتی فهمیدم اگه ارشد بخونم ۴ سال به تعهد خدمتم اضافه میشه شوقم براش خیلی کمتر شده چه میشه کرد باید تصمیم گیری کنم دلم نمیخواد به اجبار جایی باشم یا کاری رو انجام بدم کارمو و رشتمو دوست دارم ولی این اهرم فشار و مغزای خشکی که به جای همه تصمیم میگیرن و توی عمده تصمیماشون گند میزنن به همه چی عذابم میده دوست دارم بخشی از روند اصلاحیش باشم ولی بعضیا واقعا افتضاحن و غیر قابل تحمل ولی همیشه یسریای هستن که دلیل انگیزتن.

توی این رشته من هنوز نیستم اونی که میخوام اگه یروز بخوام برم جای دیگه حوزه کاری یا زندگی یا هرچیز دیگه ای رو عوض کنم باید قدمامو محکم بردارم و موفق باشم باید قبل هر تغییر بزرگی اینجا جنگیدنو ساختن رو یاد بگیرم و جایگاهی رو داشته باشم . بزرگترین دارایی من تو سرمه (( خلق ارزش )) و تا وقتی که زندم هر جایی که باشم این رویا رو باید پرورش بدم و به واقعیت نزدیک ترش کنم .

 

به امید خدایی که هوامو داره حتی وقتی خودم به خودم حواسم نیست ♥️

 

۰ نظر ۰۷ آبان ۰۲ ، ۰۱:۰۰
بید مجنون

این دل در این سیاهی نایی دگر ندارد
این چشم بی حیا هم شرمی دگر ندارد


در بین این خرابی رنگی دگر نمانده
دیدن در این سیاهی سودی دگر ندارد


جانم بگیر و اما از خود مران من را
غیر از تو این خطا کار جایی دگر ندارد


هر لحظه بودی و من از یاد بردم انگار
در محظر تو خاطی حرفی دگر ندارد


من مست سرخوشی ها غرقم در این نفهمی
این بنده خطا کار عذری دگر ندارد

۰ نظر ۰۳ آبان ۰۲ ، ۰۰:۲۹
بید مجنون

این ترم برام اونطوری که میخواستم شروع نشد و حالمو گرفت یبار قبلا گفته بودم من به همه چی فکر میکنم به اینکه اینطوری رکب بخورمم فکر کرده بودم ولی نه برای الان پیش بینی نشده بود و خوب از برنامه هام عقبم انداخته تا به الان یعنی دست و پا شکسته خودمو کشیدم ولی یهو خالی میشه ته دلم مثل امروز و فقط میخوام برم یجایی که فقط خودم باشم و خودم هیچکیم نفهمه کجام هرچیزی که هست دیگه دانشگاه رو دوست ندارم شاید زیادی بهش دلبسته شدم به آدماش و امکاناتی که در اختیارمه . دیگه هیچکدوم برام مهم نیست چیزای مهم خودشونو در طول زمان اثبات میکنن و وقتی بهش این زمانو نمیدی بدون غربالگری برات زیادی مهم میشن حقته ضربه بخوری . البته میشه اگه از یه بعد دیگه به قضیه نگاه کنم این من بودم که با رفتارم هم به خودم هم به بقیه آسیب زدم و مقصر همه اینا تا حدودی خودمم. پذیرشش شاید سخته برام که هنوزم نتونستم هضمش کنم و اذیتم میکنه و نمیتونم تمرکز کنم درست. 

گاهی اوقات از همه میکنم و میرم تا بدونم کجا و برای کی ، نبودنم احساس میشه نتایج خیلی اوقات در طی زمان خیلی بدردم خورده ولی در کوتاه مدت اذیتای خودشو داره که به نظرم میارزه .

انشالله خدا کمکم کنه باقی راه رو بهتر پیش برم . هرچیزی که هست رو میسپارم به خودش که صاحب اختیار همه چیزه.

 

به امید خدایی که حواسش بهم بوده وقتایی که انقدر آشوب و سردرگمم

۰ نظر ۰۱ آبان ۰۲ ، ۱۹:۰۹
بید مجنون

در گوشه این غربت دور از تو منم تنها
کورم کن اگر دیدم غیر از تو کسی اینجا


دیوانه و مستم کن هوشیار اگر بودم
بی خود شدم و بی تو من زنده کجا بودم


ای ساقی میخانه بی جامم و پیمانه 
بر یک نظری مستم از چشم تو دردانه


این رقص سماع و من صوفی شده بر وصلت
بر ثابتی دنیا چرخان شده بی علت


میگردم و می رقصم از عشق تو سرمستم
مشهور شده در شهر بر عشق چنین هستم

 

۰ نظر ۳۰ مهر ۰۲ ، ۰۰:۲۹
بید مجنون

روزها میرن و میان یکی یکی پشت هم . کل تاریخ پر از آدمایی بوده که با هم تیم بودن جور بودن چفت بودن به هم میگفتن داداش اکثریت تهش به هر دلیلی از هم جدا شدن یا با دل خوش یا با نارحتی چی میدونه چی به چیه کسی که امروز باهاش ریختی رو هم فرداش چی میشه زوجایی که باهم ازدواج میکنن و الان تو صف طلاقن از اول از هم متنفر نبودن . خدا به هرکی بخواد حال اساسی بده رفقای خوب میده بهش حالا میتونه اون رفیق شریک زندگیشم باشه . شاکرم قبل این که ازش دوستای خوب بخوام همیشه سعی کردم خودم ادم خوبی تو زندگی بقیه باشم حالا قطعا یسری مشکلایی داشتم و کامل نبودم ولی بعدش خواستم آدمای خوب باشن تو زندگیم شکر خدا تقریبا همین بوده راضیم .با هرکی هم رفاقت داشتم سعی کردم بنا به هر دلیلی نمیشه زیاد همو ببینیم یا با هم تیمو راه ببریم با احترام از هم فاصله بگیریم که تو این مورد خیلی اوقات برام سخت بوده ولی طی زمان باهاش کنار اومدم و خیلی کم قات زدیم  . تهش اینه کلی رفیق بامرام دارم که شاید همو کم ببینیم یا تیمامون جدا باشه ولی همیشه احترام این نون و نمکه رو از سمت خودم دارم . شکر 

توی یه تیم برای من وقتی خودم تجربیاتمو کسب کنم اگه نبودم برای تیم مشکلی ایجاد نکنه و ازم نخوان که بمونم میرم به عبارت بهتر وقتی بود و نبودت فرقی نداره برای تیم نباشی بهتره .میتونی تجربه های جدید کسب کنی و تمرکزتو بزاری یجای دیگه

امیدوارم بتونم بازم تو تیمای قوی و خفن تجربه کسب کنم ولی بیشتر از همه یروزی یه تیم خفن و بزرگ برای خودم خواهم داشت این رویای منه همه این آزمون خطاها و این اذیت شدنا رو به فال نیک میگیرم .

 

به امید خدایی که هوامو داره حتی وقتی خودم با خودم بد بودم♥️

۰ نظر ۱۸ مهر ۰۲ ، ۱۳:۱۲
بید مجنون

تو زندگیم تا حالا همه سعیم به این بوده ساده باشم و ادعایی نداشته باشم حتی اگر خوبم تو یه چیزی متواضع باشم نمیدونم چقدر این قضیه رو تونستم رعایت کنم . سعی میکنم همیشه حرفامو ساده بگم و از دلم باشن حرفام تا راحت ارتباط برقرار کنم ، با کسایی که دوستشون دارم خیلی بیشتر سعی میکنم دلی باشم یعنی اگه طرفم یه لباس خوب پوشیده بهش بگم یا اگه یه جمله خفن میگه بگم که خیلی خوب حرف میزنی چمیدونم از این چیزا باز از اونور اگه حرفی یا کاری بکنه که ناراحتم میکنه میگم بهش مگه اینکه دیگه برام اهمیتی نداشته باشه اونوقت ازش فاصله میگیرم تا هم اون راحت باشه هم من . توی این روند فکر کردم اگه کار اشتباهی بکنم بقیه دوستام هم مثل خودم بهم میگن ولی بعضی از آدما خیلی خطرناکن ریز ریز بهشون نزدیک میشی و میشن و تو رابطه رفتارای اشتباهت رو نمیگن و قیافه خوب میگیرن میریزن تو خودشون یکم یکم جمع میشه و یجا میترکن و اونجاست که میبینی چقدر این آدم دلش پر شده از چیزایی که تو حتی فکرشم نمیکردی چه بگه یا چه تو رفتارش نشون بده یهو قات میزنه و میزنه زیر کاسه کوزه همه چی اینجا تو هاج و واج میمونی با یه عالمه سوال که دقیقا چی شده . چقدر این آدما خطرناکن هرچقدرم که بهت نزدیک باشن یجا یهو همه چیو میزنن تو سرت .

راستش من آدمیم که سر روابطم سر کارم سر رفتارم بارها و بارها به خودم چاقو میزنم و خودم و تنبیه میکنم تا خوب باشم تا حد ممکن و وقتی میبینم یهو یکی اینطوری میترکونه همه چیو و هاج و واج میمیونم که چی شده هزار هزار بیشتر به خودم چاقو میزنم و اول نسبت به خودم و بعد نسبت به اون آدم سرد میشم و دور میشم دست خودمم نیست دوست ندارم به کسی آسیبی بزنم باز اگه اون فرد برام عزیز باشه صد برابر برام دردش بیشتره و باعث غیب زدنای یهوییم میشه تا این قضیه تکرار نشه . کاش اینطور مواقع از همون اول این فاصله ها نزدیک نشه تا یروزی انقدر ناراحتم کنه. خیلی حساسم رو روابطم ولی گاهی باید بشکنی و خراب شی تا ساخته بشی .

امام علی خیلی قشنگ میگه که بهترین دوستات کسایین که عیب هاتو بهت میگن.

و خوب اینروزا خیلی زیادن این ادما خیلی هم بهت شاید نزدیک باشن و ارتباطتتون خیلی خیلی نزدیک باشه . با این حال من برای کسایی که دوستشون دارم سعی میکنم غرور نداشته باشم و معذرت خواهی میکنم و سعی میکنم از دل طرفم در بیارم ولی بعضی جاها کم میارم شدید چون این مغز لعنتی خاموش نمیشه . بهش زمان میدم تا بگذره درست میشه ولی هیچ وقت به قبل برنمی گرده و مثل قبل نمیشه برام . 

 

شکر خدا که همیشه باهام میمونه حتی وقتی انقدر با خودم بدم.

۰ نظر ۱۲ مهر ۰۲ ، ۱۷:۱۳
بید مجنون

امروز ۸ مهر تو شروع رسمی دانشگاه بود. خیلی کم پیش میاد که انقدر مثل امروز ناراحت بشم و اعصابم بریزه بهم جوری که سر درد تا الان نذاشته بخوابم. همیشه با خودم و حتی به بقیه میگم توقع نداشته باش از کسی و فکر میکردم تا امروز هم همین بوده ولی امروز فهمیدم کاملا عملیش نکردم این حرفو و دلیل ناراحتی شدیدمم همین بود . جلوی ضرر رو هر وقت بگیری منفعته امیدوارم بیشتر عملیش کنم این حرفو.

​​​​​​انصافا خدا هم پشتم بوده وقتی توقع نداشتم از کسی حال داده بهم. دمش گرم

۰ نظر ۰۹ مهر ۰۲ ، ۰۲:۴۹
بید مجنون

بزرگ شدن و دیدن خیلی چیزای این دنیا خیلی اوقات خیلی خیلی تلخه حتی بعضی وقتا به این حجم از تغییرات بد فکرم نمیکردم و وقتی میبینم واقعا دلم میگیره و اعصابم خورد میشه مثل الان که اعصاب ندارم و خیلی زود عصبی میشم و میزنم زیر کاسه کوزه همه چی . چاره چیه نمیدونم . 

توی این چند سالی که از بچه های قدیم فاصله گرفتم خیلی تغییر کردن و راهشون جدا شده و اینکه بعضیا شون به راه های بدی رفتن و کارای جالبی نمیکنن و این اعصابمو درگیر میکنه که نمیتونم کاری بکنم یه دلیل بزرگش ضعفای خودمه . میسپارمشون به خدا 

 

به امید خدایی که حواسش به هممون هست حتی وقتایی که خودمون داریم با دستای خودمون ، خودمونو بیچاره میکنیم و ازش دور فقط امیدوارم قبل اینکه خیلی دور بشیم ازش سرمون بخوره به سنگ چون بی اون هر جایی که باشیم بدبخت ترینیم.

۰ نظر ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۳۲
بید مجنون

شب که میشود تو چون مهتاب روشن میشوی
بر شعر بی شیرینیم از عشق گفتن میشوی

جنگی‌ بدون اسلحه هرشب میان عقل و دل
باشی اگر در آتشم گویی که گلشن میشوی

با روشنایی دلت یک عمر تاریکی گذشت
ممنون لطف خالقم گر عاشق من میشوی

 

چالش با کلمه های بولد شده بود سعی کردم بشه 😂

۰ نظر ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۲۰
بید مجنون