بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۶ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

دل به دریا نزنم با غم صحرا چه کنم
ذوق خود را بِکُشَم ، مُرده در اینجا چه کنم


من که مهمان در این وادی دنیا هستم
حرف خود را نزنم با غم و غوغا چه کنم


ترس از این بودن و گفتن به جنونم انداخت
نخورم زخم زبان با سر و سودا چه کنم


 درد دل داشتم و دور شدند از من زار
خسته از دوستیم گو من تنها چه کنم


هیچ کس بهتر از این من به من اقرار نکرد
اگر عاشق نشوم با شب و رویا چه کنم

 

 

آخرین شب نوشت سال ۱۴۰۲ و من واقعا یه سال دیگه رو نمیتونم با این شب بیداری ها و رویا بافی ها سر کنم یا باید رویامو بُکُشم تو سال جدید یا باید دل و به دریا بزنم و شروعش کنم . نمیدونم ولی یه حسی بهم میگه ۴۰۳ قراره خیلی کارای خوبی بکنم . 

درسایی که ۴۰۲ بهم داد هیچچچ وقت یادم نمیره اینکه کی کنارم موند و کی نه . اینکه تعبیر تو از مهربونی و مهربونی کردن شاید از دید یکی دیگه فضولی کردن باشه . رفاقت و روابطی که مثل کتاب نوشتمشون با عشق و زحمت کتابایی که سالها وقت گذاشتم برای نوشتنشون و با یه جرقه سوختندو دود شدند کامل و  با همه دردی که برام داشتند مجبورم بازم قوی باشم و ادامه بدم. 

امیدوارم و از خدا میخوام آدم خوبی سر راه بقیه باشم و آدمای خوبی سر راهم باشن و به لطف و کرم خدام هر روز توکلم بیشتر بشه. شکرررر برای همه چیز

۰ نظر ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۱۲
بید مجنون

دیگه کرم ساختنم فقط با نوشتن نمیخوابه باید یه حرکتی بزنن بیشتر از قبل دیگه دارم دیوونه میشم😂😂

برای کارنمای معلمیم باید بنویسم از خودم و چی شد که اینجام احتمالا اینجا هم بزارمشون تا جایی که بشه.

۰ نظر ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۰۷
بید مجنون

من تلاش میکنم ، امتحان میکنم ، تعامل برقرار میکنم و رویا پردازی و رویا پردازی مطمئنم سفره خدا پهنه یه روز نوبت منه نوبت خیلی چیزا به خودم قول میدم هیچ وقت نا امید نشم اونروز که نوبتم بشه به خودم قول میدم کینه نکنم از کسی و تلافی نکنم کارای کسایی که دلمو شکستن ، آدم باشم و فرق داشته باشم با کسایی که باهام بد رفتار کردن میبخشم ولی هیچ وقت یادم نمیره که کی موند‌ و کی نه همه این روزا و این آدما یادم میمونن و غربال میشن. 

۲ نظر ۲۰ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۵۶
بید مجنون

راجب خبر مطلب قبل بگم خبری در راه هست ولی معلوم نیست برای کی 😂😂 این من اهمال کار با این ددلاین های طولانی موندم تو کار خودم، ذوقشو دارم حتی جلو جلو ولی کنسل بودنش با اینه که خودم نباشم وگرنه این ذوق و داشتن خبر ساختنش همیشه توم خواهد بود کاش یکی بود که میومد و همه چیو عوض میکرد البته به طرف خوب چون اکثرا آدما میان و بجا ساختن خرابش میکنن، بماند خدا خودش بهتر میدونه.

این جمله کلیشه ای رو اومدم بنویسم که یادم بمونه هرچقدر بری بالا اگه غرور بگیرتت سقوطت سخت تره . شاید تو ظاهر خیلی وقتا غرور رو نشون ندم ولی آدمه باید درونم غرور نداشته باشم و باید روش کار کنم همونجایی که با خودم بگم عهههه و خودمو و چیزایی که خدا داده بهم رو دستاورد خودم بدونم تا لطف خدا و توانی که خدا بهم داده همون لحظه دارم سقوط میکنم . 

خدا کنه همیشه همه آدما ظرفیت جایی که هستن رو داشته باشن از جمله خودم من .

۰ نظر ۱۴ اسفند ۰۲ ، ۰۳:۵۲
بید مجنون

خبر آمد خبری در راه است 😂😂

نمیدونم این ایدم میگیره یا نه 

۰ نظر ۱۰ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۵۸
بید مجنون

جدیدا یه چیز جدید فهمیدم از خودم . خیلی به تنهایی ، وابستگی ، ترک کردن ، همراهی ، رفاقت و... این طور چیزا داشتم فکر میکردم این چند روز . 

اینکه حس میکنم یه ترس و وحشت عمیق دارم از وابستگی که ریشه دوونده توم بعد همینطوری داشتم فکر میکردم که چی باعث این ترس شده شاید اینکه در ادامش میترسم از اینکه تنها بشم و تنها بمونم و کسی دوستم نداشته باشه و باز در ادامه به این رسیدم که شاید برای همینه که اجازه نمیدم کسی خیلی زیاد بهم نزدیک بشه و خودمم خیلی زیاد به کسی نزدیک نمیشم و اکه بشم هم خودمو هم طرفمو اذیت میکنم و اینکه اگه کمترین نشونه یا حسی که حتی شاید اصلا واقعیت هم نداشته باشه بگیرم خودم همه چیو میترکونم و حذف میکنم طرفمو و از اینور شاید الکی با خودم خوشم که آره تو وابسته نیستی اصلا تنهایی خیلی لاکچری تره که باز متاسفانه به تنهاییم عادت کردم و کلا خیلی بیرحمانه پا میزارم رو همه چی در صورتی که من اصلا هیچ وقت خودمو بی رحم نمیدونستم ولی دقیق تر نگاه کنی آره خیلی بیرحم بودم تو این مورد . معیارای من خیلی خیلی بالاست برای اینکه یکی پاشو نزاره رو خط قرمزام . البته همیشه سعی میکنم کاملا حرف بزنم اگه مشکلی هست و گوش شنوایی هست تا حفظ کنم که از اونور قضیه لزومی نداره بقیه مثل من فکر کنند و من مشکلو از اونا و اونا از من میبینند. آدم عجیبیم واقعا امسال خیلی اعتماد به نفسمو از دست دادم سر یسری قضایا و اذیت شدم و شاید خیلی بیشتر اذیت کردم فقط میخوام بدونم بقیه هم انقدری که من برام این موضوعات مهم بوده برای اونا هم مهم بوده که بخوان تلاشی برای حلش بکنن.

اگه مشکل این بوده و اشتباه فکر نمیکنم از خدا میخوام بتونم گذشته و سهم خودمو از اشتباهات جبران کنم و در آینده حواسم بیشتر نسبت به ناخودآگاهم باشه .

۱ نظر ۰۳ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۳۳
بید مجنون