بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

وضعیت 14

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۴۹ ب.ظ

اگه بخوام به عنوان یه نفر که با هام صمیمی هست از بیرون به زندگی خودم نگاه کنم  به نظرم خیلی بیش از حد آدم سینوسی هستم به این معنی که خیلی وقتا نمیدونم دارم چیکار میکنم بعضی وقتا بالام و بعضی وقتا پایین بعضی وقتا همیشه هستم و بعضی وقتا خودتو بکشی هم نمیتونی پیدام کنی که کجام و دارم چیکار میکنم . کلا از نظر خودم آدم عجیب و غیر قابل پیش بینی هستم. ولی اگه در حق خودم بی انصافی نکنم با اکثر افردا میسازم و آدم بد قلقی نیستم و اگه شرایط مهیا باشه میتونم با بقیه کنار بیام و یه رابطه مسالمت آمیز داشته باشم و یا صمیمی ولی خوب بیشتر دوست دارم با آدم های پایه و کسایی که حرف دلشون رو خیلی راحت میزنن معاشرت کنم . بگذریم اصلا اصلا نمیدونم چرا الان توی صفحه وبلاگم و چرا دارم راجب این چیزا مینویسم ولی هم اعصابم خورده هم ذهنم مشوشه و هم نمیدونم دورم داره چی به چی میگذره و شاید بخواطر همینه دارم مینویسم تا یکم ذهنم آروم تر بشه تا بتونم برای کنکوری که تقریبا یک ماه نیم دیگه وقت دارم براش بخونم راستش چندماهه براش وقت گذاشتم و الان یسری تغییرات کلی برام به وجود اومد توی روندش و یکم سخت تر از قبل شده و دارم چیزی رو میخونم که بیشتر بهش علاقه دارم بدون فکر کردن به آیندش چیزی که وقتی میخونم میفهمم و میتون تجزیه و تحلیلش کنم برعکس آسیب و اصلاحی که قبلا میخوندم البته اونم دوست داشتم ولی به اندازه فیزیولوژی برام شیرین نبود حقیقتا چه میشه کرد دیگه طبق چیزی که بالا گفتم آدم سینوسی یا طبق لفظی که تو جامعه باب شده آدم مودی هستم و الان دارم فیزیولوژی میخونم و دوماه و خورده ای آسیب اصلاحی خوندنم تقرییییبااا رفت رو هوا که زیاد دیگه برام مهم نیست ولی ممکنه نسبت به اون دانشگاهی که میخواستم تغییرات پیش بیاد .

 

نمیدونم الان ذهنم آروم تر شده که بخوام شروع کنم به درس خوندن یا نه اصلا بزار ببین تا حالا این ذهن من یک دقیقه هم تونسته بزاره من آروم باشم و احساس آرامش داشته باشم همیشه تو تک و دو بوده لامصب دیگه حس میکنم دارم چرت و پرت مینویسم .ذهنم خیلی پرت تو مسائل نمیدونم دارم چیکار میکنم همزمان دارم هم به اتفاقی که دیروز تو کرمان افتاد فکر میکنم و اخبارشو چک میکنم هم دارم درس میخونم هم دارم به بعد اینکه ارشدو دادم فکر میکنم هم به برنامه هایی که دارم فکر میکنم و در کل نمیدونم کجام و دارم چیکار میکنم . سردرگمم شاید . این چیزایی که دارم اینجا مینویسم به درد کسی نمیخوره اصلا خودم چند سال بعد برمیگردم به این وبلاگ یا اصلا هستم که برگردم به این وبلاگ و چکش کنم . فکر کن یکی به این مطلب چشمش بخوره چه خودم و یا چه کس دیگه میگه این چرت و پرتا چیه اینجا نوشته و وقت گذاشته براشون ولی هرچیزی که هست این مهمه که الان اینجام  توی کتابخونه دانشگاه و دارم این مطلب رو مینویسم صرفا برای اینکه ذهنمو بکشونم به اینجا و بتونم یکم تمرکز کنم . خیلی دیگه چرت و پرت نوشتم بسه اینم بمانه به یادگار از روزایی که احتمالا اگه باشم براشون دلم تنگ میشه

 

 

به امید کسی که همیشه حواسش جمعه و تو خاطرت جمعه که اون حواسش بهت هست 

۰۲/۱۰/۱۴
بید مجنون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی