خلق کردن
خلاقیت کلمه ای که به معنای واقعی کلمه عاشقشم و همیشه سعیم این بوده که خلاق باشم . کلاس نهمم موقع انتخاب رشته دوست داشتم برم کامپیوتر بخونم که تهش بازی ساز بشم یا برم دانشکده موسیقی چمیدونم هر چیزی که توش ذهنم باز باشه و بتونم چیزی خلق کنم از اول منو میکشوند سمت خودش شاید برای همینم وقتی رفتم تجربی دو سال اول واقعا انگار یچی توم مرده بود چون فک میکردم از اون چیزی که عاشقشم دور شدم و خوب در واقعیت هم شده بودم . ولی خوب الان به این نتیجه رسیدم که خلاقیت بسته به جا و مکان نیست درسته اون چیزی که تو رویاهای نوجوونیم بودم نشدم ولی من هنوز عاشق خلاقیت و خلق کردنم و این شور و شوق هنوز تو وجودمه . الان که به زندگیم نگاه میکنم این یکی از قوی ترین محرکای زندگی من بوده نوشتن ، کلیپ سازی ، ایده پردازی ، انجام دادن کارا به روش جدید ، جذب آدمای خلاق شدن و... بهم حسی میده که هیچ چیز جایگزینش نبوده هیچ وقت .
یه پروژه داشتم برای خودم برای برندی که کلی زحمت کشیدم والان خوابیده یکم باید روش کار کنم و شاید شروعش کردم . رویای یه کار و خلاقیت بزرگ برای خلق ارزش برای من هیچ وقت نمیمیره مگه اینکه خودم مرده باشم چه مرده زیر خاک چه مرده متحرک.
به امید خدایی که پشتمونه حتی وقتی خودمون پشت خودمون نیستیم♥️