بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

بزرگ شدن و دیدن خیلی چیزای این دنیا خیلی اوقات خیلی خیلی تلخه حتی بعضی وقتا به این حجم از تغییرات بد فکرم نمیکردم و وقتی میبینم واقعا دلم میگیره و اعصابم خورد میشه مثل الان که اعصاب ندارم و خیلی زود عصبی میشم و میزنم زیر کاسه کوزه همه چی . چاره چیه نمیدونم . 

توی این چند سالی که از بچه های قدیم فاصله گرفتم خیلی تغییر کردن و راهشون جدا شده و اینکه بعضیا شون به راه های بدی رفتن و کارای جالبی نمیکنن و این اعصابمو درگیر میکنه که نمیتونم کاری بکنم یه دلیل بزرگش ضعفای خودمه . میسپارمشون به خدا 

 

به امید خدایی که حواسش به هممون هست حتی وقتایی که خودمون داریم با دستای خودمون ، خودمونو بیچاره میکنیم و ازش دور فقط امیدوارم قبل اینکه خیلی دور بشیم ازش سرمون بخوره به سنگ چون بی اون هر جایی که باشیم بدبخت ترینیم.

۰ نظر ۲۱ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۳۲
بید مجنون

شب که میشود تو چون مهتاب روشن میشوی
بر شعر بی شیرینیم از عشق گفتن میشوی

جنگی‌ بدون اسلحه هرشب میان عقل و دل
باشی اگر در آتشم گویی که گلشن میشوی

با روشنایی دلت یک عمر تاریکی گذشت
ممنون لطف خالقم گر عاشق من میشوی

 

چالش با کلمه های بولد شده بود سعی کردم بشه 😂

۰ نظر ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۰۰:۲۰
بید مجنون

نمیدونم برا همه همینطوریه یا فقط منم اینکه وقتی بخوام یه کاری بکنم انقدر هی سنگ میوفته جلو پام . مهم نیست من بازم تلاشمو میکنم تماام تلاشمو .اگه این یه امتحانه که ببینه چقدر پاش وامیستم منم باید با همه توانم نشون بدم که هستم . بازم باید بگذرم از خیلی چیزا پس بسم الله 

​​​

۰ نظر ۱۵ شهریور ۰۲ ، ۱۹:۱۴
بید مجنون

امسال یکی از سخت ترین سالای از لحاظ مدیریت زمان برای منه یعنی اگه امسال مدیریت زمان نداشته باشم خیلی توی آیندم تاثیر داره چون هم باید دانشگاه برم هم برای ارشد بخونم هم ورزش کنم . از لحاظ مدیریت زمان حتی از کنکور هم سخت تره ولی خوب به قول یه ضریفی یه چالش متفاوته باید حلش کنم وگرنه به اهدافم نمیرسم. راستش به سرم زده بود برای ارشد نخونم کلا و برم کارای کلیپ سازیمو دنبال کنم ولی خوب فعلا به این نتیجه رسیدم که بزارمش برای بعد ارشد ولی خوب این موضوع خیلی رو مخمه که هنوز کارایی که در این راستا میخواستم نکردم و برام یه عقدس که باید یه روز بازش کنم وگرنه به کارای دیگم نمیتونم فکر کنم . 

چند وقتیه بدنسازی رو جدی گرفتم و میرم باشگاه درد داره خیلی زیاد مخصوصا روزی که پا سنگین زدم و دو روز بعدش از درد داشتم به خودم میپیچیدم ولی خوب برای پرو بازی بلند شدم با درد رفتم مشهد گردی از این دردا خوشم میاد یجورایی مثل قهون که تلخ هستن ولی بعدش بهت هوشیاری میدن . 

هنوز برای ارشد هم کاری نکردم باید یه تکونی به خودم بدم ، برای مقاله نویسی یه حرکتایی زدم و رفتم تو یه گروه ولی خوب با روش تحقیقشون زیاد حال نکردم ولی خوب دوست ندارم کارام ناتموم باشه هرچقدر که سخت باشه و طول بکشه. میمونم پاش

 

به امید خدایی که عاشقمونه حتی وقتی که خودمون از خودمون زده شدیم.heart

۰ نظر ۱۲ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۰۸
بید مجنون