بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون

رقصان چون شاخه های بید در باد

بید مجنون
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

آخرین روزهای تعطیلات نورورزه .

چند روز دیگه برمیگردم به مشهد احتمالا زود تر از بقیه دوستان . من یکی از کسایی هستم که اولین نفر میرم مشهد و آخرین نفر هم برمیگردم خونه امسال منو چند نفر دیگه از دوستان جز آخرین نفرایی بودیم که رفتیم شهرامون و تقریبا دانشگاه خالی شده بود . خیلیا دوست ندارن بمونن تو دانشگاه حالا علل مختلفی داره از متاهلی بگیر تا اینکه از دانشگاه متنفرن و میخوان زود برگردن خونه . برای من اما دانشگاه به عنوان یه چالش زود گذره نه اینکه همش بهم خوش بگذره نه ، اتفاقا نه خواب درست حسابی داری نه خورد و خوراک مناسبی ولی خیلی این حس استقلالی یا بهتره بگم وابسته نبودنه که بهم میده رو دوست دارم سخته ولی دوسش دارم .میتونم با یه کارت واحد کلی مسیر رو برم و بگردم. حتی تنهایی!!! آدما رو ببینم محله هارو ببینم و کلی چیز جدید یاد بگیرم که برام جالبه و سال دیگه هم این فرصت تموم میشه و دوست دارم وقتی پنج سال بعدش برمیگردم به این دوره نگاه میکنم کلی کار یادم بیاد که گرچه خفن نیستن ولی خیالم راحت باشه که اون موقع تا جایی که میتونستم از فرصت هام استفاده کردم .

و اما بعد ( چه جمله با حالی ) امروز داشتم مطالبی که تو وبلاگ گذاشتم رو میخوندم . دیدم با نوشته هام در مقایسه با رفتارم چقدر خطرناکن و اگه کسی منو نشانسه فکر میکنه که واو چقدر این آدم مذهبیه و اعتقاداتش قویه و منو رفتارمو مبنای اون اعتقاداتم بزاره که خوب من قطعا نماینده خوبی برای اعتقاداتم نیستم. متنایی که این چند وقته توی وبلاگ گذاشتم چیزایی بوده که بر اساس مطالعاتم بهش رسیدم و دیدم چقدر خفن و منطقیه و دارم سعی میکنم که در حد توانم رفتار بدمو مثل دروغ گفتن ، نگاه کردن و خیلی چیزای دیگه رو تو خودم اصلاح کنم و این به این معنا نیست که چقدر خوبم و مذهبی(به اون مفهومی که تو ذهن خیلیا اینروزا شکل میگیره) نه اتفاقا من دوست دارم کارایی رو بکنم که منافاتی با خودم بودن نداشته باشه بلکه خودمو ارتقا بده دوست ندارم مثل کسی باشم و ادای کسی رو دربیارم . من هنوز همونیم که رپ گوش میده تو جمع تا جایی که میتونه میخنده و میخندونه و بعضی وقتا فحش میده ، تیپ لش میزنه و با دوستاش تو یه مکان تفریحی با آهنگ بلند میرقصه  و خیلی از کارایی که با مطالبی که توی وبلاگ گذاشتم متفاوته . اینو بعد از اینکه خودم مطالبو خوندم فهمیدم که چقدر میتونه رو دید بقیه نسبت به من تاثیر بزاره. 

میدونین یه نوع ضد حال  هست که خیلی بده ، اینکه یکی بیاد از یه نفر دیگه چیزی تو ذهن خودش بسازه که اون شخص با اون فرق داشته باشه و وقتی میره نزدیک اون شخص میبینه عهههه این که اون نیست و خوب زد حال بدی میخوره . دیدم که حتی بعضی از این موارد به تنفر ختم میشه مثل خیلی از طلاقایی که اتفاق میوفته .

 

از همین جا از همه کسایی این مطلب رو میخونن خواهش میکنم از کسی چیزی تو ذهنتون نسازین که نیست . کسی مسئول چیزی که ما ازش تو ذهنمون ساختیم نیست.البته که خودم اینکارو کردم و ضربشو خوردم و ضربه زدم شاید .

 

به امید خدایی که هوامونو داره حتی وقتی خودمون هوای خودمونو نداریم.heart

۱ نظر ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۲۰:۳۸
بید مجنون

روز ششم ماه رمضونه. خیلی وقته چیزی اینجا ننوشتم دلایل زیادی داره ولی خوب ایندفعه دوباره شروعش میکنم.

سال نو امسال هیچ شور و شوقی نداشتم که واییی داره عید میشه البته نه اینکه سالای قبل زیاد داشته باشم ولی امسال اصلا نداشتم این یکی رو خودمم دلیلشو نفهمیدم چرا ولی خوب به هر حال عید سال 1402 رو به همه تبریک میگم . 

بگذریم گفتم که ماه رمضونه روزه گرفتن رو دوست دارم نه اینکه راحت باشه برام نه ولی دوستش دارم یه چالش محسوب میشه حتی بعضی وقتا میرم دم اذان سالن فوتسال بازی میکنم تا بتونم توان بدنمو محک بزنم و میبینم نه بابا اینا چیزی نیست واسه ما گودرت بینهایته (الکی مثلا) ولی خوب این روزا نمیدونم چرا اینطوری شده همه چی همه دارن اینطوری به هم میپرن یکی روزه میگیره میاد میگه وای چقدر روزه خواری زیاد شده و فلان یکی روزه نمیگیره میاد یه طور دیگه گروه دیگه رو تخریب میکنه . حالا بگذریم یه سری ها هم هستن واسه خودشون فتوا صادر میکنن و نمیگیرن به هر حال من به هیچ کدوم کاری ندارم کاری رو میکنم که فکر میکنم درسته با این که سخته.

این روزا داشتم فکر میکردم اولین مطلبی که میخوام بذارم تو سال جدیدی برای این جا چی میتونه باشه بنا به دلایلی تصمیم گرفتم ننویسم ولی خوب چی شد که اومدم و مینویسم بازم نمیدونم . و مطلبی که میخوام راجبش بنویسم شکست خوردنه.

شکست خوردن ، اولین چیزی که وقتی میشنویش به ذهنت میاد مبارزس با یه فرد خارجی یا گروهی با گروه دیگه که میان با هم مبارزه میکنن یا مسابقه میدن مثل فوتبال و یه فرد یا گروه  میتونه مسابقه یا مبارزه از طرف مقابل ببره و اون طرف که باخته شکست میخوره و خوب درد داره و شاید تحقیر بشه مورد انتقاد قرار بگیره و خیلی چیزای دیگه که به ذهنمون میاد با کلمه شکست خوردن. ایناس که همه از شکست خوردن بدشون میاد. حالا اینکه باز یسری ها هستن که به دلیل ترس از شکست هیچ وقت شروع کننده هیچی نیستن و یا بعضیا با شکست میتونن بلند شن و با قدرت شروع کنن که بتونن دوباره با قدرت مبارزه کنن اینا به کنار .

داشتم فکر میکردم بعضی مبارزه ها شکلش کلا فرق داره کسی نمیینه خودتی و خودت و نه ضربه ای فیزیکی رد و بدل میشه نه امتیازی که بدونی چند چندی و فقط خودتی و باز یه چیز خیلی مهم دیگه اینکه شکست خوردن توش در کوتاه مدت نه تنها درد نداره بلکه لذت هم داره مثل چی مثلا آدمی که چاقه میخواد رژیم بگیره و ورزش کنه یه مدتی این کارو ادامه میده ولی خوب بعد یه مدتی براش لذت داره که بره یه غذای چرب و چیل بخوره و به طولانی مدت هم فکر نمیکنه و شکست میخوره و در لحظه لذتشو میبره . یا باز مثل معتادی که میخواد ترک کنه یه مدت هم اینکارو میکنه ولی خوب حتی آدمایی که سالهاس ترک کردن هم بعضی وقتا شکست میخورن و میرن میشینن پای بساط  . اینا هم شکست خوردن و در کوتاه مدت و اون لحظه بخواطر لذتی که دارن میبرن اون درده رو حس نمیکنن و باز باید طول بکشه تا بفهمن که چیکار کردن . 

حالا چرا اینا رو دارم میگم اینجا اینکه زندگی ماهم پر از این مبارزه هاست به نظرم و اینکه ماهم بعضی وقتا شکست میخوریم و تو نفهمی خودمون داریم لذت لحظه رو میبریم . مفهوم توبه هم چیزی که من فهمیدم همینه به نظرم اینکه بخوای یه کار اشتباهی رو ترک کنی باز اگه لذت هم داشته باشه که بدتره برای همینه شاید خدا اینهمه راجب توبه و بخشندگیش گفته  و اینهمه کسایی که توبه میکنن رو دوست داره برای همینه شاید باعث میشه بگه صد بار اگر توبه شکستی باز آ  .

یه بیت شعر از مولانا هست که خیلی دوستش دارم : 

ای توبه ام شکسته از تو کجا گریزم 

ای بر دلم نشسته از تو کجا گریزم

 

انشالله بفهمیم که نمیفهمیم اینجور مواقع و زود برگردیم هرچقدرم که کارمون زشت بوده نگیم خدا نمیبخشه.

 

به امید خدایی که هوامونو داره حتی وقتی خودمون هوای خودمونو نداریمheart

۲ نظر ۰۸ فروردين ۰۲ ، ۱۹:۱۸
بید مجنون